we were both young when I first saw you
وقتی اولین بار دیدمت خیلی جوان بودیم
I close my eyes
And the flashback starts
چشامو می بندم و به یاد اون روزا می افتم
I'm standing there
On a balcony in summer air
من اونجا رو بالکن وایستادم در حالی که باد تابستونی میوزه
See the lights
نورها رو می بینم
See the party the ball gowns
See you make your way through the crowd
میبینمت که داری به طرف جمعیت میری
And say hello
و بهشون سلام می کنی
Little did i know
کمی فهمیدم که
That you were Romeo you were throwing pebbles
که تو مثل رومئو بودی و سنگ پرت می کردی
And my daddy said stay away from Juliet
و پدرم می گفت که ازش دوری کن ژولیت
And i was crying on the staircase
و من رو پله ها نشسته بودم و اشک میریختم
Begging you please don’t go, and i said
و التماستو می کردم که نرو، و گفتم
Romeo take me somewhere we can be alone
رومئو منو جایی ببر که بتونیم تنها باشیم
I’ll be waiting all there's left to do is run
منتظرت می مونم و تنها کاری که ازمون بر میاد اینه که فرار کنیم
You’ll be the prince and I’ll be the princess
تو پادشاه میشی و من پرنسس تو
Its a love story baby just say yes
این یه قصه عاشقانست عزیزم فقط بگو باشه
So i sneak out to the garden to see you
پنهانی میام تو باغ تا ببینمت
We keep quiet 'cause we’re dead if they knew
صدامون در نمیاد چون اگه بفهمن پوستمونو می کنن
So close your eyes
پس چشاتو ببند
Lets escape this town for a little while
و واسه چند لحظه هم که شده از این شهر فرار کنیم
Cause you were romeo i was a scarlet letter
چون تو میشی رومئو
And my daddy said stay away from Juliet
و پدرم گفت که از اون دور باش ژولیت
But you were everything to me
ولی تو همه چیز منی
I was begging you please don’t go and i said
و التماستو میکنم که نرو و میگم
Romeo take me somewhere we can be alone
رومئو منو جایی ببر که بتونیم تنها باشیم
I’ll be waiting all there's left to do is run
منتظرت می مونم و تنها کاری که ازمون بر میاد اینه که فرار کنیم
You’ll be the prince and I’ll be the princess
تو پادشاه میشی و من پرنسس تو
Its a love story baby just say yes
این یه قصه عاشقانست عزیزم فقط بگو باشه
Romeo save me, they're trying to tell me how to feel
رومئو نجاتم بده، اونا میخوان بهم بگن که باید چه احساسی داشته باشم
This love is difficult, but its real
این خیلی عشق سختیه ولی واقعیه
Don’t be afraid we’ll make it out of this mess
نگران نباش ما از پس این بر میایم
Its a love story baby just say yes
این یه قصه عاشقانست عزیزم فقط بگو باشه
Oh, Oh
I got tired of waiting
از منتظر موندن دیگه خسته شدم
Wondering if you were ever coming around
و در این عجبم که میای پیشم
My faith in you was fading
When i met you on the outsts of town, and I said
اعتمادم نسبت به تو داشت سست میشد وقتی تورو
خارج از شهر دیدم و بهت گفتم
Romeo save me I’ve been feeling so alone
رومئو منو نجات بده، خیلی احساس تنهایی می کنم
I keep waiting for you but you never come
منتظرت موندم ولی هیچوقت نیومدی
Is this in my head, i don’t know what to think
یعنی از روی احساس تصمیم گرفتم، نمیدونم باید چی فکر کنم
He knelt to the ground and pulled out a ring and said
چون اون رو زمین زانو زد و یه حلقه از جیبش در آورد و گفت
Marry me Juliet you’ll never have to be alone
با من ازدواج کن ژولیت و دیگه هیچ وقت تنها نخواهی بود
I love you and that's all I really know
من عاشقتم و این چیزیه که از ته قلب بهش ایمان دارم
I talked to your dad go pick out a white dress
با پدرت حرف زدم، برو یه لباس سفید بپوش
Its a love story baby just say yes
این یه داستان عاشقانست عزیزم فقط بگو باشه
Oh, Oh,
We were both young when i first saw you
وقتی اولین بار دیدمت خیلی جوان بودیم
we were both young when I first saw you
وقتی اولین بار دیدمت خیلی جوان بودیم
I close my eyes
And the flashback starts
چشامو می بندم و به یاد اون روزا می افتم
I'm standing there
On a balcony in summer air
من اونجا رو بالکن وایستادم در حالی که باد تابستونی میوزه
See the lights
نورها رو می بینم
See the party the ball gowns
See you make your way through the crowd
میبینمت که داری به طرف جمعیت میری
And say hello
و بهشون سلام می کنی
Little did i know
کمی فهمیدم که
That you were Romeo you were throwing pebbles
که تو مثل رومئو بودی و سنگ پرت می کردی
And my daddy said stay away from Juliet
و پدرم می گفت که ازش دوری کن ژولیت
And i was crying on the staircase
و من رو پله ها نشسته بودم و اشک میریختم
Begging you please don’t go, and i said
و التماستو می کردم که نرو، و گفتم
Romeo take me somewhere we can be alone
رومئو منو جایی ببر که بتونیم تنها باشیم
I’ll be waiting all there's left to do is run
منتظرت می مونم و تنها کاری که ازمون بر میاد اینه که فرار کنیم
You’ll be the prince and I’ll be the princess
تو پادشاه میشی و من پرنسس تو
Its a love story baby just say yes
این یه قصه عاشقانست عزیزم فقط بگو باشه
So i sneak out to the garden to see you
پنهانی میام تو باغ تا ببینمت
We keep quiet 'cause we’re dead if they knew
صدامون در نمیاد چون اگه بفهمن پوستمونو می کنن
So close your eyes
پس چشاتو ببند
Lets escape this town for a little while
و واسه چند لحظه هم که شده از این شهر فرار کنیم
Cause you were romeo i was a scarlet letter
چون تو میشی رومئو
And my daddy said stay away from Juliet
و پدرم گفت که از اون دور باش ژولیت
But you were everything to me
ولی تو همه چیز منی
I was begging you please don’t go and i said
و التماستو میکنم که نرو و میگم
Romeo take me somewhere we can be alone
رومئو منو جایی ببر که بتونیم تنها باشیم
I’ll be waiting all there's left to do is run
منتظرت می مونم و تنها کاری که ازمون بر میاد اینه که فرار کنیم
You’ll be the prince and I’ll be the princess
تو پادشاه میشی و من پرنسس تو
Its a love story baby just say yes
این یه قصه عاشقانست عزیزم فقط بگو باشه
Romeo save me, they're trying to tell me how to feel
رومئو نجاتم بده، اونا میخوان بهم بگن که باید چه احساسی داشته باشم
This love is difficult, but its real
این خیلی عشق سختیه ولی واقعیه
Don’t be afraid we’ll make it out of this mess
نگران نباش ما از پس این بر میایم
Its a love story baby just say yes
این یه قصه عاشقانست عزیزم فقط بگو باشه
Oh, Oh
I got tired of waiting
از منتظر موندن دیگه خسته شدم
Wondering if you were ever coming around
و در این عجبم که میای پیشم
My faith in you was fading
When i met you on the outsts of town, and I said
اعتمادم نسبت به تو داشت سست میشد وقتی تورو
خارج از شهر دیدم و بهت گفتم
Romeo save me I’ve been feeling so alone
رومئو منو نجات بده، خیلی احساس تنهایی می کنم
I keep waiting for you but you never come
منتظرت موندم ولی هیچوقت نیومدی
Is this in my head, i don’t know what to think
یعنی از روی احساس تصمیم گرفتم، نمیدونم باید چی فکر کنم
He knelt to the ground and pulled out a ring and said
چون اون رو زمین زانو زد و یه حلقه از جیبش در آورد و گفت
Marry me Juliet you’ll never have to be alone
با من ازدواج کن ژولیت و دیگه هیچ وقت تنها نخواهی بود
I love you and that's all I really know
من عاشقتم و این چیزیه که از ته قلب بهش ایمان دارم
I talked to your dad go pick out a white dress
با پدرت حرف زدم، برو یه لباس سفید بپوش
Its a love story baby just say yes
این یه داستان عاشقانست عزیزم فقط بگو باشه
Oh, Oh,
We were both young when i first saw you
وقتی اولین بار دیدمت خیلی جوان بودیم
we were both young when I first saw you
وقتی اولین بار دیدمت خیلی جوان بودیم
I close my eyes
And the flashback starts
چشامو می بندم و به یاد اون روزا می افتم
I'm standing there
On a balcony in summer air
من اونجا رو بالکن وایستادم در حالی که باد تابستونی میوزه
See the lights
نورها رو می بینم
See the party the ball gowns
See you make your way through the crowd
میبینمت که داری به طرف جمعیت میری
And say hello
و بهشون سلام می کنی
Little did i know
کمی فهمیدم که
That you were Romeo you were throwing pebbles
که تو مثل رومئو بودی و سنگ پرت می کردی
And my daddy said stay away from Juliet
و پدرم می گفت که ازش دوری کن ژولیت
And i was crying on the staircase
و من رو پله ها نشسته بودم و اشک میریختم
Begging you please don’t go, and i said
و التماستو می کردم که نرو، و گفتم
Romeo take me somewhere we can be alone
رومئو منو جایی ببر که بتونیم تنها باشیم
I’ll be waiting all there's left to do is run
منتظرت می مونم و تنها کاری که ازمون بر میاد اینه که فرار کنیم
You’ll be the prince and I’ll be the princess
تو پادشاه میشی و من پرنسس تو
Its a love story baby just say yes
این یه قصه عاشقانست عزیزم فقط بگو باشه
So i sneak out to the garden to see you
پنهانی میام تو باغ تا ببینمت
We keep quiet 'cause we’re dead if they knew
صدامون در نمیاد چون اگه بفهمن پوستمونو می کنن
So close your eyes
پس چشاتو ببند
Lets escape this town for a little while
و واسه چند لحظه هم که شده از این شهر فرار کنیم
Cause you were romeo i was a scarlet letter
چون تو میشی رومئو
And my daddy said stay away from Juliet
و پدرم گفت که از اون دور باش ژولیت
But you were everything to me
ولی تو همه چیز منی
I was begging you please don’t go and i said
و التماستو میکنم که نرو و میگم
Romeo take me somewhere we can be alone
رومئو منو جایی ببر که بتونیم تنها باشیم
I’ll be waiting all there's left to do is run
منتظرت می مونم و تنها کاری که ازمون بر میاد اینه که فرار کنیم
You’ll be the prince and I’ll be the princess
تو پادشاه میشی و من پرنسس تو
Its a love story baby just say yes
این یه قصه عاشقانست عزیزم فقط بگو باشه
Romeo save me, they're trying to tell me how to feel
رومئو نجاتم بده، اونا میخوان بهم بگن که باید چه احساسی داشته باشم
This love is difficult, but its real
این خیلی عشق سختیه ولی واقعیه
Don’t be afraid we’ll make it out of this mess
نگران نباش ما از پس این بر میایم
Its a love story baby just say yes
این یه قصه عاشقانست عزیزم فقط بگو باشه
Oh, Oh
I got tired of waiting
از منتظر موندن دیگه خسته شدم
Wondering if you were ever coming around
و در این عجبم که میای پیشم
My faith in you was fading
When i met you on the outsts of town, and I said
اعتمادم نسبت به تو داشت سست میشد وقتی تورو
خارج از شهر دیدم و بهت گفتم
Romeo save me I’ve been feeling so alone
رومئو منو نجات بده، خیلی احساس تنهایی می کنم
I keep waiting for you but you never come
منتظرت موندم ولی هیچوقت نیومدی
Is this in my head, i don’t know what to think
یعنی از روی احساس تصمیم گرفتم، نمیدونم باید چی فکر کنم
He knelt to the ground and pulled out a ring and said
چون اون رو زمین زانو زد و یه حلقه از جیبش در آورد و گفت
Marry me Juliet you’ll never have to be alone
با من ازدواج کن ژولیت و دیگه هیچ وقت تنها نخواهی بود
I love you and that's all I really know
من عاشقتم و این چیزیه که از ته قلب بهش ایمان دارم
I talked to your dad go pick out a white dress
با پدرت حرف زدم، برو یه لباس سفید بپوش
Its a love story baby just say yes
این یه داستان عاشقانست عزیزم فقط بگو باشه
Oh, Oh,
We were both young when i first saw you
وقتی اولین بار دیدمت خیلی جوان بودیم
we were both young when I first saw you
وقتی اولین بار دیدمت خیلی جوان بودیم
I close my eyes
And the flashback starts
چشامو می بندم و به یاد اون روزا می افتم
I'm standing there
On a balcony in summer air
من اونجا رو بالکن وایستادم در حالی که باد تابستونی میوزه
See the lights
نورها رو می بینم
See the party the ball gowns
See you make your way through the crowd
میبینمت که داری به طرف جمعیت میری
And say hello
و بهشون سلام می کنی
Little did i know
کمی فهمیدم که
That you were Romeo you were throwing pebbles
که تو مثل رومئو بودی و سنگ پرت می کردی
And my daddy said stay away from Juliet
و پدرم می گفت که ازش دوری کن ژولیت
And i was crying on the staircase
و من رو پله ها نشسته بودم و اشک میریختم
Begging you please don’t go, and i said
و التماستو می کردم که نرو، و گفتم
Romeo take me somewhere we can be alone
رومئو منو جایی ببر که بتونیم تنها باشیم
I’ll be waiting all there's left to do is run
منتظرت می مونم و تنها کاری که ازمون بر میاد اینه که فرار کنیم
You’ll be the prince and I’ll be the princess
تو پادشاه میشی و من پرنسس تو
Its a love story baby just say yes
این یه قصه عاشقانست عزیزم فقط بگو باشه
So i sneak out to the garden to see you
پنهانی میام تو باغ تا ببینمت
We keep quiet 'cause we’re dead if they knew
صدامون در نمیاد چون اگه بفهمن پوستمونو می کنن
So close your eyes
پس چشاتو ببند
Lets escape this town for a little while
و واسه چند لحظه هم که شده از این شهر فرار کنیم
Cause you were romeo i was a scarlet letter
چون تو میشی رومئو
And my daddy said stay away from Juliet
و پدرم گفت که از اون دور باش ژولیت
But you were everything to me
ولی تو همه چیز منی
I was begging you please don’t go and i said
و التماستو میکنم که نرو و میگم
Romeo take me somewhere we can be alone
رومئو منو جایی ببر که بتونیم تنها باشیم
I’ll be waiting all there's left to do is run
منتظرت می مونم و تنها کاری که ازمون بر میاد اینه که فرار کنیم
You’ll be the prince and I’ll be the princess
تو پادشاه میشی و من پرنسس تو
Its a love story baby just say yes
این یه قصه عاشقانست عزیزم فقط بگو باشه
Romeo save me, they're trying to tell me how to feel
رومئو نجاتم بده، اونا میخوان بهم بگن که باید چه احساسی داشته باشم
This love is difficult, but its real
این خیلی عشق سختیه ولی واقعیه
Don’t be afraid we’ll make it out of this mess
نگران نباش ما از پس این بر میایم
Its a love story baby just say yes
این یه قصه عاشقانست عزیزم فقط بگو باشه
Oh, Oh
I got tired of waiting
از منتظر موندن دیگه خسته شدم
Wondering if you were ever coming around
و در این عجبم که میای پیشم
My faith in you was fading
When i met you on the outsts of town, and I said
اعتمادم نسبت به تو داشت سست میشد وقتی تورو
خارج از شهر دیدم و بهت گفتم
Romeo save me I’ve been feeling so alone
رومئو منو نجات بده، خیلی احساس تنهایی می کنم
I keep waiting for you but you never come
منتظرت موندم ولی هیچوقت نیومدی
Is this in my head, i don’t know what to think
یعنی از روی احساس تصمیم گرفتم، نمیدونم باید چی فکر کنم
He knelt to the ground and pulled out a ring and said
چون اون رو زمین زانو زد و یه حلقه از جیبش در آورد و گفت
Marry me Juliet you’ll never have to be alone
با من ازدواج کن ژولیت و دیگه هیچ وقت تنها نخواهی بود
I love you and that's all I really know
من عاشقتم و این چیزیه که از ته قلب بهش ایمان دارم
I talked to your dad go pick out a white dress
با پدرت حرف زدم، برو یه لباس سفید بپوش
Its a love story baby just say yes
این یه داستان عاشقانست عزیزم فقط بگو باشه
Oh, Oh,
We were both young when i first saw you
وقتی اولین بار دیدمت خیلی جوان بودیم
سلام دوستان عزیزم با پارت دو اومدم خدمتتون
برای بعدی 10
ممنون
we were both young when I first saw you
وقتی اولین بار دیدمت خیلی جوان بودیم
I close my eyes
And the flashback starts
چشامو می بندم و به یاد اون روزا می افتم
I'm standing there
On a balcony in summer air
من اونجا رو بالکن وایستادم در حالی که باد تابستونی میوزه
See the lights
نورها رو می بینم
See the party the ball gowns
See you make your way through the crowd
میبینمت که داری به طرف جمعیت میری
And say hello
و بهشون سلام می کنی
Little did i know
کمی فهمیدم که
That you were Romeo you were throwing pebbles
که تو مثل رومئو بودی و سنگ پرت می کردی
And my daddy said stay away from Juliet
و پدرم می گفت که ازش دوری کن ژولیت
And i was crying on the staircase
و من رو پله ها نشسته بودم و اشک میریختم
Begging you please don’t go, and i said
و التماستو می کردم که نرو، و گفتم
Romeo take me somewhere we can be alone
رومئو منو جایی ببر که بتونیم تنها باشیم
I’ll be waiting all there's left to do is run
منتظرت می مونم و تنها کاری که ازمون بر میاد اینه که فرار کنیم
You’ll be the prince and I’ll be the princess
تو پادشاه میشی و من پرنسس تو
Its a love story baby just say yes
این یه قصه عاشقانست عزیزم فقط بگو باشه
So i sneak out to the garden to see you
پنهانی میام تو باغ تا ببینمت
We keep quiet 'cause we’re dead if they knew
صدامون در نمیاد چون اگه بفهمن پوستمونو می کنن
So close your eyes
پس چشاتو ببند
Lets escape this town for a little while
و واسه چند لحظه هم که شده از این شهر فرار کنیم
Cause you were romeo i was a scarlet letter
چون تو میشی رومئو
And my daddy said stay away from Juliet
و پدرم گفت که از اون دور باش ژولیت
But you were everything to me
ولی تو همه چیز منی
I was begging you please don’t go and i said
و التماستو میکنم که نرو و میگم
Romeo take me somewhere we can be alone
رومئو منو جایی ببر که بتونیم تنها باشیم
I’ll be waiting all there's left to do is run
منتظرت می مونم و تنها کاری که ازمون بر میاد اینه که فرار کنیم
You’ll be the prince and I’ll be the princess
تو پادشاه میشی و من پرنسس تو
Its a love story baby just say yes
این یه قصه عاشقانست عزیزم فقط بگو باشه
Romeo save me, they're trying to tell me how to feel
رومئو نجاتم بده، اونا میخوان بهم بگن که باید چه احساسی داشته باشم
This love is difficult, but its real
این خیلی عشق سختیه ولی واقعیه
Don’t be afraid we’ll make it out of this mess
نگران نباش ما از پس این بر میایم
Its a love story baby just say yes
این یه قصه عاشقانست عزیزم فقط بگو باشه
Oh, Oh
I got tired of waiting
از منتظر موندن دیگه خسته شدم
Wondering if you were ever coming around
و در این عجبم که میای پیشم
My faith in you was fading
When i met you on the outsts of town, and I said
اعتمادم نسبت به تو داشت سست میشد وقتی تورو
خارج از شهر دیدم و بهت گفتم
Romeo save me I’ve been feeling so alone
رومئو منو نجات بده، خیلی احساس تنهایی می کنم
I keep waiting for you but you never come
منتظرت موندم ولی هیچوقت نیومدی
Is this in my head, i don’t know what to think
یعنی از روی احساس تصمیم گرفتم، نمیدونم باید چی فکر کنم
He knelt to the ground and pulled out a ring and said
چون اون رو زمین زانو زد و یه حلقه از جیبش در آورد و گفت
Marry me Juliet you’ll never have to be alone
با من ازدواج کن ژولیت و دیگه هیچ وقت تنها نخواهی بود
I love you and that's all I really know
من عاشقتم و این چیزیه که از ته قلب بهش ایمان دارم
I talked to your dad go pick out a white dress
با پدرت حرف زدم، برو یه لباس سفید بپوش
Its a love story baby just say yes
این یه داستان عاشقانست عزیزم فقط بگو باشه
Oh, Oh,
We were both young when i first saw you
وقتی اولین بار دیدمت خیلی جوان بودیم
خب خب سلام من برگشتم هورااااااا تو این قسمت ما میفهمیم که یکی از عوارض طلسمی که مجسمه
ساز روی لیدی باگ اجرا کرده سر شدن بدن و بیهوشی چند روز به چند روز و وحشی شدنه پس برید
ادامهههههه
۲۰۲۰/۵/۲
۱۰:۵۰ صبح
آدرین/کت نوار:
رفتم خونه ی رینا روژ تا بهش میرالکس روباهو بدم تا بیاد کمکم اما نبود حتما یه جایی بود چه
میدونم
باید برم اونجایی که حاکماث گفته ولی رفتن به بالا ی برج ایفل سخته اونم وقتی که کلی تماشاچی
تئاتر اونجا باشن من میرم ولی
الان رسیدم و اتفاقی افتاد که
وقتی رسیدم اون رینا روژ الکیه گفت :((یه توهم ایجاد میکنم که مثلا آدرین آگرست داره رد میشه
اونوقت همه انقدر سر گرم میشن که ما راحت میریم بالا.))
فکر خوبی بود منم قبول کردم خب الان بریم ریناروژ الکی:((توهممممم))
بریم!
پیام از گابریل آگرست:((
ای پسره ی گستاخ تو اونجا تو برج ایفل چه کار میکنی همینقدر که میزارم بری مدرسه خودش کلیهههه
الان دیگه انقدر سر کش شدی که میری برج ایفل فقط ده دقیقه وقت داری بیای وقتی هم که بیای تا
سه
هفته حبس خونگی میشی و حق مدرسه رفتن هم نداری))●____|____●
ای وای این منو چجوری دیده الان بدبخت شدم رفت که البته تعجبی هم نداره من اگه یه جا باشم
اخبار سریع میره زوم میکنه رومن بدبخت!!!
خب اینم یکی دیگه از بادیگاردی بازیای حاکماث رفتیم بالا ولی اثری ازش نبود یهو ریناروژ الکیآکوماش
درومد و آکوما تیبدیل شد به حاکماث!!!!
مرینت /لیدی باگ :
عجب اتفاقی تو اتاق دراز کشیده بودم زخمم درد نمیکرد و بهتر بود اما پام سر شده نه حسش میکنم
نه ت میخوره .خب بریم سر اصل مطلب همینطوری بودم که یهو حس کردم خیلی انرژی دارم
حتی پام ت خورد و زخمم درد گرفت بعد یوهویی انگار هار شده باشم به همه جا حمله میکردم
دست خودم نبود استاد فو گفته بود یکی از اثرات طلسمه اما فکر نمیکردم انقدر زود بیاد خلاصه که
به همه جا ظربه میزدم اصلاهم حالیم نبود ((پس دلیل زله تو بودییی ای بی ادب))بعد هم بیهوش
شدم الان در خدمت شمام.
خب دیدیم تموم شد با کامنتاتون حمایت کنین
تو این داستان کت و لیدی حویت رو میدونن
توی یه مبارزه با مجسمه ساز لیدی باگ مستقیما میجنگه و زخمی میشه استاد فود میگه
این یه زخم معمولی نیست و قربانی و طی ۳۰ روز به سنگ تبدیل میکنه وبا این کار نگرانی مریننت رو
بیشتر میکنه مرینتم به آدرین میگه و آدرینم کلا پشیمون میشه که چرا اون لحظه خودش کمین کرده
بوده و اونجا نبود خلاصه میره بیرون گشت زنی که حاکماث با آکوماها پیام میفرسته و بعد گوریزیلا
زاهر میشه و لیدی باگ بدون توجه به زخمش میره کمک و بدتر میشه و حس پاشو برای یه روز از
دست میده و بقیه اش رو هم که تو پارت سه و چهار خوندین پس خداحافظظظظ
بچه ها این قسمت خیلی مهمه این قسمت آلیا هویت لیدی باگو میفهمه کت هم به دست لیدی باگ
یه آسیبهایی میبینه و خلاصه سه هفته حبسش حتمی میشه
۲۰۲۰/۵/۳
۱۲ظهر
لیدی باگ:
برو برو برو واکی چارم الان وسط مبارزه با یه آکوما تایزم و و جهت اطلاعت همش دسته گل کت بوده
میترسم با وجود عوارض این زخم لعنتی حویتمم لو بره .
کت نوار:
آهای!!!از بغل گوشم رد شدا کلوئیه طبق معمول عصبانی شده و آکوما تایز داستان از جایی شروع شد که
من رفتم حاماث رو ببینم بعد از اینکه حاکماث شکل گرفت و باهم حرفیدیم وباهم کنار نیومدیم این
کلوئی نمیدونم از کجا دراومد و آکوما تایز شد الانم داریم باهاش مبارزه میکنیم ولی نمیشه انگار
قفله شارژمم داره تموم میشه نمیدونم باید چیکار کنم :((هی لیدی باگ من میرم باید یه ذره شارژمو پر
کنم .))لیدی باگ:((سریع!!توی راه وبپری و رینا روژو کاراپاس و پگاسوس اینارو هم بیار))
پلگ پنجه ها داخل . بیا پلگ این کممبر ها رو بخور تا من میرم میرالکس های دیگه رو میگیرم
استاد فو .:((آره آره میدونم چی میخوای بیا.))
رفتم خونه ی وبپری آها اونجاس :((بجنب به کمکت نیاز دارم ))وبپری:((اومدم ))
نینو ،آلیا به کمک شما احتیاج دارم:((اومدیم!!))
۲ ظهر
لیدی باگ :
هنوز درحال جنگ با کلوئی هستم و تاحالا جدا شانس آوردم ای وای شارژم یادم رفته بود من باید برم
تیکی خال ها خاموش بیا تیکی این کوکی هارو بخور ای بابا این کت کجا مونده چرا نمیاد اکه نیاد
نابودش میکنم
کوئین بی سیاه:((کجایی لیدی باگ آها !!اینجایی ))
نه نهههههه الان میاد حویتمم لومیره
دارههه میااااد!!!
کوئین بی سیاه:((گرفتمت!!))
نههه
((وناگهان صدایی میاید))کتاکلیزما !!
چییییی کت وای خدا خیالم راحت شد همراهشم وبپری و ریناروژ و اینان آرهههههه
کوئین بی سیاه :((زندان زنبوری!!))
دوباره گیر افتادم انگار گر گرفتم همون حس هاری دوباره چشام قرمز شده وبوووووم جوری پریدم هوا که
زندان شکست!!!بگیر که اومد آهااااا!!
واکی چارم بگیررررررر
وبله آکوماش رو گرفتم
وایساااااا نهههه دوباره نه باز اون حس هاری اومد سراغم اههههه با آلیا چیکار دارهههه
آلیا :
مثلا رفته بودم کمک این چه کاریهههههه!!!!!
لیدی باگ:
متوجه نشدم ولی دارم آلیا رو میبرم یه جایی چی کت نه احمق نیااااااا ای وای.زخمی شدهههه وتقصیر
منهههههه
رسیدیم و و. چیییییی لباس لیدی باگیم کوو پس
آلیا سلام هه هه
آلیا:((مرینت تو.تو لیدی باگی نگووووووو))
آلیا خواهش میکنم ازت ترو خدا نباید اینو بزاری تو وبلاگت نه
خب اگه میخواین بدونین چی میشه ۲۰ تا کامنت باید بزارید بدرود
خب بچه ها بعد ۲۵ هزار سال پارت پنج آمده برید بخوانید که از دست نرهههه البته ممکنه یه کمی
کوتاه باشه ولی تگران نباشید این یه پارت سوپرایزه.
۳ هفته بعد زخمی شدن کت
۲۰۲۰/۵//۲۴
آدرین:
اونروز نفهمیدم واسه کفشدوزک دقیقا چه مشکلی بیش اومد ولی زد آشولاشم کرد بعدشم تبدیل شدم
به آدرین و رفتم خونه و حبس خونگی این ۳ هفته رو دست وبپری و کاراپاس و بقیه بجز منو مرینت
گذشته ولی نگرانی من اینه که امروز بیستو چهارمه و ففط هفت روز تا سنگ شدن مرینت مونده!!!
تازه اونروز احتمالا آلیا حویت مرینتو فهمید بعنی این دیگه اوج بدبختیه نمیدونم چیکارکنم
۵ عصر
مرینت:
واییییییی خدااااا پام درد میکنه دیگه یه هفته بیشتر نمونده و بعدش مجسمه میشم احتمالا .
اون روز آلیا حویت منو فهمید والبته جریان زخممو الان ۳ هفته است بی خیال وبلاگش شده
هر روزم به من سر میزنه تازه موضوع هاریم رو هم میدونه ولی هنوز به کت نگفتم ولی بد جور
اون روز زخمی شد فکر نکنم باباش زندش بزاره
چی واییی دوباره نه اون مجسمه سازه ولی یه فکری ما لگه تسلیمش کنیم من خوب میشم این آلیه
آدرین:
اوه نه اون مجسمه سازه باید برم
پلک پنجه ها بیرون
داریم باهاش میجنگیم همه هستن ولی لیدی باگ نه
کتاکلیزمااااا! اه بهش نخورد دوباره :((بچه ها من میرم شارژ پر کنم))
چی اون لیدی باگه داره ازز پشت حمله میکنه اون توپ انرژی تو دست مجسمه ساز چیه
ای وای نههههههههههههههه
پلگ پنجه ها بیرون!!!!!
نههههههههه
حاله ی نور به اون خورد و اون سنگ شد نهههههه.
مرینت:
لحظه ی قریبی بود انگار مردم من سنگ شده بودم تبدیل به یه مجسمه شدم بله همین درسته
کت:
باز دوباره به موقع نرسیدم و کار دست کفشدوزک دادم حالا اون مجسمه اس
پریدم سمتش ولی به موقع نرسیدم یه حاله ی نورم به من خورد و منم سنگ شدم
دوستان تمام شد حداقل ۸ کامنت واسه پارت ۶ لازمه تابیاد نظران لطفا تو گفتینو خدافظ
سلاااااااااااااااااااااااام
خوبین
عاقا چیزع من ی وب زدم
اسمش اینه
http://nooralovers086.mihanblog.com/
میدونم خیلی اسم مزخرفیه ولی خب اون لحظه چیزی ب مخم نمیرسید
بدویین توش
نویسنده هم میپذیرم
خببببببببب چیزع داستان این دوروز پیش
حالم خوب نبود ببخشید قول قول قوللللللللللللللللللللل
امروز میزارمش
خب فعلا باباییی
درباره این سایت